دلم تنگ است
دلم تنگ است و می دانم که می دانی...
نمی دانم که می دانی گهی شادم گهی غمگین...
نمی دانم که می دانی چه سخت است دربدر بودن...
به مانند طـــوفانی در ســــفر بودن...
ز فـــرط تنهایی به خاکی تشنه دل بستن...
به چشم اغیار چون کـــــوه بودن...
ولی در خود به آرامی شکستن...
غــــم پنهان تنهایی و خون جگر خوردن...
دلم تنگ است و می دانم که می دانی
نمی دانم که می دانی گهی شادم گهی غمگین...
نمی دانم که می دانی چه سخت است دربدر بودن...
به مانند طـــوفانی در ســــفر بودن...
ز فـــرط تنهایی به خاکی تشنه دل بستن...
به چشم اغیار چون کـــــوه بودن...
ولی در خود به آرامی شکستن...
غــــم پنهان تنهایی و خون جگر خوردن...
دلم تنگ است و می دانم که می دانی
+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۲ ساعت 22:16 توسط ندا
|
زندگی حکمت اوست